Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-03@16:20:44 GMT

۵ معمای نوشتاری جذاب به همراه جواب

تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۰۶۱۰۱

۵ معمای نوشتاری جذاب به همراه جواب

فرارو- حل مسائل و معما‌های هوش روش به اثبات رسیده برای تقویت هوش افراد است. در این مطلب ۵ معمای جالب برای شما آماده کرده ایم. سعی کنید این مسائل را بدون نگاه کردن به پاسخ آن‌ها حل کنید. پاسخ معما‌ها در انتهای مطلب نوشته شده است.

معماها

معمای اول:
در یک مدرسه، قد پنج نفر از دانش‌آموزان را اندازه‌گیری کرده و یادداشت کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بعد از مقایسه قد دانش‌آموزان، اطلاعات زیر به دست آمده است:
- مهران، از سعید بلندتر و از بهرام کوتاهتر است.
- دانیال، از بهروز بلندتر و از مهران کوتاهتر است.
با توجه با این اطلاعات، بلندترین دانش‌آموز کیست؟

معمای دوم:
وقتی باران می‌بارد، گربه در اتاق یا در زیر زمین است. هنگامی که گربه در اتاق است، موش در لانه‌ی خود و پنیر در یخچال است. اگر پنیر روی میز باشد گربه در زیر زمین و موش در اتاق است. اکنون باران است و پنیر روی میز است. موش و گربه کجا هستند؟

معمای سوم:
دو نگهبان به دو جهت مختلف نگاه می‌کردند، یکی حواسش به غرب بود که کسی از آن جا نمی‌آید، و دومی به شرق نگاه می‌کرد. یکی از نگهبانان از دیگری پرسید: «به چه لبخند می‌زنی؟» از کجا فهمید که او می‌خندد؟

معمای چهارم:
در یک کارگاه پنج ماشین خیاطی وجود دارد که می‌توانند در هر پنج دقیقه پنج لباس بدوزند. اگر صد ماشین خیاطی داشته باشیم، چند دقیقه نیاز است تا ۱۰۰ لباس دوخته شود؟

معمای پنجم:
دو مرد در حال شطرنج بازی هستند، هر کدام از آن‌ها ۵ بار بازی می‌کنند، اما هر کدام سه بار برنده می‌شوند. چطور چنین چیزی ممکن است؟

پاسخ معما‌ها
پاسخ معمای اول:
بهرام

پاسخ معمای دوم:
با توجه به اطلاعات معما زمانی که باران می‌بارد گربه یا در اتاق است یا در زیرزمین، اما چون پنیر در یخچال نیست پس گربه هم در اتاق نیست و در زیرزمین می‌باشد. ما می‌دانیم که پنیر روی میز بوده و گربه در زیر زمین. این به این معناست که موش در اتاق است.

پاسخ معمای سوم
آن‌ها روبروی هم ایستاده اند و راحت میتوانند صورت همدیگر را ببینند.

پاسخ معمای چهارم
۵ دقیقه. نکته این معما این است که هر ماشین در ۵ دقیقه ۱ لباس می دوزد و هرچه تعداد ماشین‌ها بالا برود، تعداد لباس‌های دوخته شده در ۵ دقیقه نیز همانقدر زیاد می‌شود.

پاسخ معمای پنجم:
این دو مرد با یکدیگر بازی نمی‌کنند و هر کدام حریف دیگری دارند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: طرز تهیه معما تست هوش چیستان پاسخ معمای پاسخ معما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۰۶۱۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معمای اتوبان

  مکانیک هم با پلیس تماس می‌گیرد و سرگرد اصلانی وهمکارانش به محل کشف جسد می‌رسند.مردم هم با دیدن آمبولانس و ماشین پلیس کنجکاو شده و در محل موردنظر تجمع می‌کنند.دکترکه یکی ازرفقای سرگرداست، دربررسی‌های اولیه متوجه می‌شود جسد متعلق به زنی شصت و چند ساله است که خفه‌شده و حدود دو ماه از مرگش می‌گذرد.جسد برای ادامه بررسی‌ها به پزشکی‌قانونی منتقل می‌شود.

ادامه داستان...

سرگرد گزارشی را که دکتر برایش در منزل آورده بود با دقت مطالعه کرد. در گزارش ذکر شده بود مقتول زنی ۶۲ ساله است که حدود دو ماه قبل با روسری خودش خفه‌شده و خیلی ناشیانه دفن گردیده بود. سرگرد از همکارش خواست که تحقیقات را برای شناسایی زن آغاز کنند. هنوز چند ساعتی نگذشته بود که محمدی، همکار سرگرد با او تماس گرفت و گفت هویت مقتول شناسایی شده است. سرگرد خودش را به‌سرعت به آگاهی رساند. محمدی در اتاق سرگرد منتظر بود که با دیدن او از پشت لپ‌تاپ بلند شد، ادای احترام کرد و گفت: قربان! حدود دو ماه قبل خانمی به آگاهی مراجعه کرده و گفته مادرش گم شده است. مشخصاتی که از مادرش ثبت کرده، شباهت‌های زیادی با مقتول دارد. با این حال باهاشون تماس گرفتم تا برای شناسایی بیان.
سرگرد گفت: آفرین محمدی. داری راه میفتی.
محمدی لبخند زد و گفت: باعث افتخاره وقتی شما ازم تعریف می‌کنی.
محمدی گفت: ممکنه کار دراکولا باشه؟
سرگرد گفت: بالاخره می‌فهمیم.
سرگرد و محمدی به سمت پزشکی‌قانونی حرکت کردند. در بین راه دکتر با سرگرد تماس گرفت و گفت که دختر مقتول او را شناسایی کرده اما حالش بد شده و به اورژانس خبر داده تا او را به بیمارستان منتقل کنند. دکتر نشانی بیمارستان را به سرگرد داد و هر دو به سمت بیمارستان رفتند. خانم جوانی روی تخت خوابیده و بی‌قراری می‌کرد. سرگرد در زد و به اتفاق همکارش محمدی وارد اتاق شدند. همسر زن هم کنار تخت نشسته بود و سعی می‌کرد او را آرام کند. 
سرگرد گوشه‌ای ایستاد و گفت: تسلیت می‌گم خانم بهاری. می‌دونم در شرایط خوبی نیستین. اما برای پیدا کردن قاتل به کمک شما نیاز داریم.
زن همچنان گریه می‌کرد. همسر خانم بهاری با سرگرد دست داد و بابت تسلیت به همسرش تشکر کرد و گفت: نسرین اصلا حالش خوب نیست. ممکنه جسارتا بزارین برای بعد؟
سرگرد می‌خواست به او پاسخی بدهد که نسرین بهاری در حالی که اشک‌هایش را پاک می‌کرد گفت: هر سوالی دارین بپرسین. می‌خوام قاتل مادرم زود پیدا بشه.
سرگرد پرسید: چه زمانی متوجه شدین مادرتون گم شده؟
نسرین گفت: حدود دو ماه پیش بود که خبر گم شدن مادرم رو به کلانتری دادم. مادرم عادت داشت جمعه‌ها مارو دعوت کنه برای ناهار بریم خونش. آخه از وقتی خواهرم رفت آلمان، مادرم خیلی تنها شد. مدام به همدیگه سر می‌زدیم. مادرم همیشه پنجشنبه به من زنگ می‌زد و می‌پرسید ناهار چی دوست داریم درست کنه. اما اون روز زنگ نزد. من تماس گرفتم اما جواب نداد. نگرانش شدم. چون شوهرم سر کار بود، من خودم رفتم خونش. آخه من کلید خونه مادرم رو دارم. در رو باز کردم اما خونه نبود. تا شب منتظر موندم. با خودم گفتم شاید رفته خرید اما نیومد. منم سریع رفتم کلانتری و ماجرارو تعریف کردم.
«مادرتون فراموشی نداشت؟»
نسرین کمی مکث کرد و گفت: نه، مادر من مدام کتاب می‌خوند و جدول حل می‌کرد. مغزش مثل ساعت بود. حتی حواسش از من بیشتر جمع بود.
سرگرد پرسید: اون روزی که خبر مفقودی مادرتون رو دادین، با مورد مشکوکی روبه‌رو نشدین؟
نسرین گفت: نه مثلا چی؟
«مثل این‌که خونه به هم ریخته باشه. یا این‌که یه چیزی سر جاش نباشه.»
نسرین کمی فکر کرد و گفت: نه، چیزی یادم نمیاد.
«خواهرتون چند وقته رفته آلمان؟»
- شش ماهی هست برای ادامه تحصیل رفته. حالا نمی‌دونم چطوری به اون خبر بدم.
سرگرد رو به همسر نسرین کرد و گفت: آقای...
مرد گفت: مرتضوی هستم.
 سرگرد پرسید: شغل شما چیه؟
مرد گفت: من کارمند بیمه‌ام.
«شما از چه زمانی متوجه شدین مادر همسرتون گم شده؟»
- خانمم تماس گرفت و خبر داد.
«مزاحم استراحت‌تون نمی‌شم. فقط این‌که از تهران خارج نشین. ممکنه سوالاتی بازم پیش بیاد.»
سرگرد و همکارش از بیمارستان خارج شدند. محمدی رانندگی می‌کرد و سرگرد در فکر فرورفته بود.
محمدی پرسید: به نظر با پرونده پیچیده‌ای روبه‌رو هستیم.
سرگرد حرفی نزد و سرش را به علامت تایید تکان داد. محمدی گفت: به نظرتون با یه قاتل حرفه‌ای یا زنجیره‌ای روبه‌رو هستیم؟
سرگرد گفت: نه اتفاقا به نظر خیلی ناشی میاد.
محمدی گفت: آخه مثل مقتولین پرونده دراکولا خفه شده.
سرگرد گفت: شاید می‌خواد ذهن مارو منحرف کنه. چون دراکولا این‌قدر ناشیانه قربانی‌هاشو دفن نکرده.
محمدی گفت: یعنی یه نفر داره ادای دراکولا رو درمیاره؟
سرگرد حرفی نزد. محمدی او را به منزلش رساند و رفت. سرگرد کتش را روی مبل انداخت، لپ‌تاپ و پرونده‌هایش را روی میز گذاشت و آنها را بررسی کرد. برای خودش نیمرو درست کرد و پشت میز کارش شام خورد. نیمه‌های شب هم همان‌جا خوابید. صبح با صدای زنگ موبایلش بیدار شد. به ساعت مچی‌اش نگاه کرد. ساعت ۱۰ بود. سریع از جا پرید و تلفنش را جواب داد. محمدی بود. تلفنی به او خبر داد که جسد زن دیگری پیدا شده است. سرگرد سریع خودش را به آگاهی رساند. زن ۷۰ ساله‌ای با روسری خفه شده و در اتوبان رها شده بود.
محمدی گفت: کار دراکولاست؟
سرگرد گفت: باید بررسی کنیم. دکتر گزارش رو آماده کرده؟
- تا چند دقیقه دیگه براتون ایمیل می‌کنه.
سرگرد پشت کامپیوتر نشست و گفت: هویت جسد مشخص شده؟
محمدی گفت: بله. خانم رشوند، ۷۰ ساله که دیشب جسدش توی اتوبان پیدا شده. یه پسر داره که معتاده و چند ماهه توی کمپ هست.
سرگرد گفت: چطور شناسایی شده؟
محمدی گفت: توی جیبش کارت شناسایی داشته اما چیزی همراهش نبوده. انگار قاتل می‌خواسته که ما خیلی زود مقتول رو پیدا و شناسایی کنیم. فکر کنم این بار دراکولا روش کارشو عوض کرده.
سرگرد از روی صندلی‌اش بلند شد و در اتاق قدم زد. کنار پنجره رفت و به بیرون خیره شد.

دیگر خبرها

  • عوارض مصرف زیاد پنیر
  • معمای وام ازدواج ۱۴۰۳ چگونه حل می‌شود؟
  • تست هوش ریاضی: تعداد تخم مرغ‌های باقی مانده چند عدد است؟
  • نگاهی به فصل دوم مسابقه معمایی موزیکال «صداتو» / نغمه‌ای در دل معمای موسیقی
  • معمای اتوبان
  • پاسخ پرقدرت حزب الله به رژیم صهیونیستی و بحران در اتاق جنگ اسرائیل
  • طرز تهیه پنیر با ۲ لیتر شیر ، زنجبیل و لیموترش (فیلم)
  • پروانه با الگوی منحصر به فرد را پیدا کنید (معمای تصویری)
  • چالش حل یک معما در خیابان + فیلم
  • طرز تهیه سالاد پروتئینی خوشمزه با سس پستو